دلایل ترشیدگی من و شاید دیگران
چالش
نگارش در تاريخ یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:, توسط رها رهجو

 

همانطور که در مطلب قبلی اشاره کردم گفتم دخترها (خصوصا در گذشته) اگر مجبور به تجرد ناخواسته شوند ترشرو و عبوس هم میشوند. حالا در زیر میخوام دلایل این ترش رویی رو بگم. البته ناگفته نماند که این کشف و شهود به این خاطر به من دست داده چون من خودم با 30 سال سن و تجرد تا حدی دچار همین عارضه ترش شدن شده ام! بررسی دلایل این ترشرویی با توجه به بالا رفتن سن ازدواج، به منظوربالابردن آگاهی در این زمینه است تا شاید ما دختران شاداب تر و دلچسب تری رو در خانواده خود شاهد باشیم و هم اینکه از مشکلات و تنشهای قشر بزرگی از جامعمون رو کم کنیم. 
بخشی از دلایل احتمالی این ترشرویی و یا به عبارت امروزی تر تلخ خویی و افسردگی به شرح زیر هستند:
1-بدلیل نادر بودن مجرد ماندن دختردر خوانواده ها در گذشته ونوپدید بودن این عارضه در دهه حاضر،هنوز هیچ چهارچوب از پیش تعیین شده ای برای تعریف این وضعیت و به درستی سر کردن با این وضعیت در خانواده ها وجود نداشته و ندارد. یا ساده تر بگم خونواده ها هیچ ذهنیتی در چگونگی رفتار با یک دختر مجرد در سنین بالاتر ندارند و همان   نوع رفتار که در کودکی با فرزند خود داشته اند را قالبا درسنین بزرگسالی با اندکی تغییرنیز پیش میگیرند . رفتار بمانند یک کودک با دختران در سنین بلوغ و جوانی ، آسیب های بسیار جدی به روحیه و شخصیت دختر زده و منجر به افسردگی و عبوس تر شدن وی می انجامد.
2-انسانها از سنین کودکی شروع به بازیابی هویت خود و کسب استقلال میکنند که با توجه به  ضعف عقلانی و جسمانی کودک این احساس توسط والدین کنترل و هدایت میگردد. اما در سنین بزرگسالی این کنترل باید به کمترین حد خود برسد و این امربه طور طبیعی در پرتو ازدواج با کسب اختیارات لازم و یا جبران آن با در اختیار گرفتن اختیار فرزندان یا کوچکترها، تا حد زیادی محقق میشد اما در دختران مجرد به دلیل بالا وهمچنین جنسیت وی  و ذهنیت والدین مبنی بر اینکه فرزند خصوصا دختر در خانه در هر سنی میباید تحت اوامر و تشخیص صلاحیت های والدین باشد این حس طبیعی و لازم دختر را در وی تقریبا به طور کامل میکشد و دختر که هیچ عرصه ای برای ابراز هویت و استقلال خود نمیبیند به در خورد فرو رفتن یا پرخاش کردن  و به قولی غر زدن در غالب امور می پردازد. چرا که با توجه به جامعه سنتی ما تنها میدان ابراز وجود دختران خانه ، مدیریت آن و همچنین حوزه شخصی است. والدین با زیرپا گذاشتن حق استقلال ،حق مشارکت و تصمیم گیری وی در این امورو همچنین  برسمیت نشناختن حوزه خصوصی و حق تصمیم گیری دختران در بسیاری امور شخصی ، دختر را در این وضعیت به موجودی منزوی و یا پرخاشگر و بد خلق تبدیل میکنیم.
3-در نهایت زندگی طبیعی برای هر فردی با هر جنسی و هر شرایطی مثل همسر یا فرزند بودن و...(اما در سنین بزرگسالی(با توجه به مضمون این گفتار) که شامل حداقل 18 سال میباشد)، با حفظ و رعایت یک سری حقوق طبیعی میسر است که شامل: استقلال رای، رعایت احترام ،حفظ حوزه شخصی و شان کلی هر فرد در ارتباط میان افراد است . چه اگر این حقوق رعایت نشود باید منتظر انحراف در شخصیت افراد و رفتار فیمابین باشیم.
4-زندگی امروزه از قالب سنتی خود به معنای امیر و مامور یا عبد و عبید و حاکم و محکوم بدر آمده و تبدیل به هم رایی ،هماهنگی و  مشارکت همگان با هر ویژگی ذاتی و غیر ذاتی در سطوح تقریبا یکسان شده است و اگر این قالب جدید در زندگی های خصوصی رعایت نشود و همچنان به استناد دلایل از اعتبار افتاده و غیر قابل کاربرد سنت گذشته بخواهیم زندگی مدرن امروزی را اداره کنیم بی شک باید منتظر انقلابهای ناخوشایند خانوادگی و زیان های گاها برگشت ناپذیر نیز باشیم.
5-زندگی میان انسانهای بزرگسال با تحکم و فرمانروایی یک یا دو نفر و فرمانپذیری سایرین حتی اگر نسبت والدینی و فرزندی میان آنها برقرار باشد محکوم به شکست و تجزیه است که این تجزیه میتواند به اشکال مختلفی بروز کند مثل فرار دختران، ازدواجهای اجباری نه به اجبار والدین که به اجبار فرد بر خودش،خودکشی،دیگر کشی و یا  سرکشیهای نامتعارف و در نهایت انزوا و گوشه گیری از جمع. البته این حالتها با وضعیت دختران با توجه به محدود بودن عرصه ابراز وجودی انطباق بیشتری را داراست.
ادامه این مطلب باز هم در شبهای آتی


نظرات شما عزیزان:

سعید حسینی
ساعت18:46---17 شهريور 1391
سلام
اولا دیدی چی شدددد؟ خوب زمونه است دیگه یا باید ساخت و تاخت و در نهایت شاید باخت
یا اینکه خودمون تحول رو بوجود بیاریم یعنی اینکه فرصت ها ساختنی اند نه نمیدونم چیچی
راستی شما جزو کدوم مورد از موارد بالا هستید؟
البته ناراحت نشین ها ولی اگه تلخه از قدیم میگن بدونین حقیقته
(در ضمن اونی که به شما گفته سادیسم دارین باید به من هم میگفت یه روانپریش درجه یک)
خدانگهدار و از بابت اینکه گفتم وبتون مالی نیست شرمندم اگرچه که حقیقتی است بس غیر قابل انکار چون 60تا 70 درصد مطالبتون سطح پایینه و اگه تمایل داشتین یه زمانی که هردو تو کلوب بودیم گفتگو بدین تا یه سری مطالبی رو خدمت با سعادتتون عرض کنم
و غیره
خدانگهدار


همون که خودت می دونی
ساعت20:29---9 مرداد 1391
مطلبت رو نخوندم ولی خوب به نظرم بدک نیاد. می بینم که این فونت های وبلاگت با کمک من درست شده :ی

به هر حال به نوشتن ادامه بده. به هر حال بهتر از بیکاریه !
پاسخ:به هر حال شما هم سعی کن یه زحمتی به خودت بدی این مطالب رو بخونی به درد دخترت میخوره یه روزی(خدا نکنه)


مامان کیانا
ساعت20:27---9 مرداد 1391
آفرین عزیزم . خیلی زیبا و پر محتوا بود.واقعا مایه مباهات ما هستی
پاسخ:مرسی عزیزم اونی که باعث مباهاته داشتن خواهری به خوبی توئه. ممنون بابت نظرها تلاشمو میکنم که وبلاگم رو فارغ از محبت خواهری و با عشق بخونی.دوست دارم


من رو میشناسی؟؟
ساعت9:53---9 مرداد 1391
سلام ، ببخشید شما اهل دهدشت نیستید؟؟
پاسخ:نه نیستم. احتمالا شما خودت اهل دهدشت نیستی؟


راه حل خوب
ساعت9:52---9 مرداد 1391
سلام دوست من . راه حل مشکلات تو استفاده از قرص سرترالین به صورت روزی 3 عدد صبح ظهر شب می باشد. هر وقت هم که اعصابت به هم ریخت مشت بزن تو شیشه لب تاپ
پاسخ:ممنون حتما اینکارو میکنم اگه نتونتم روش بهتری پیدا کنم


یک پسر خوب
ساعت9:49---9 مرداد 1391
من حاضر هستم که با شما دوست بشوم و شما را از ترشیدگی در بیاورم


لطفا با من تماس بگیرید


09151053629
پاسخ:متاسفانه دوستی با پسها منو ترشیده تر میکنه شرمنده. چقدر شماره موبایلتون آشناس!


یک دوست قدیمی
ساعت9:48---9 مرداد 1391
این ره که می روی به ترکستان است ای رهجو
پاسخ:و شما در دوستی چقدر قدیمی هستی؟


ستاره
ساعت9:07---9 مرداد 1391
ببخشید خانم من شما رو یک جایی ندیدم ؟؟؟
پاسخ:اتفاقا شما هم به نظر من آشنا میای! کجا بود؟ ممنون بابت نظرتون


ناجی دخترهای ترشیده *
ساعت9:04---9 مرداد 1391
با سلام . من مطالب شما را مطالعه کردم . فکر کنم شما باید دانشجوی رشته علوم سیاسی یا اجتماعی باشید. به هر حال مطالبتان آموزنده بود. دوست دارم بیشتر مطالبتان را بخوانم.شاید روزی برسد که کسی پیدا بشود که خانواده تان را از شر شما راحت کند.
پاسخ:ممنونم نظر شما منو خیلی خندوند و کمی از ترشیدگیم کم کرد


یک دوست
ساعت9:00---9 مرداد 1391
مطالبتان بسیار زیبا در عین حال بی محتوا بود. به هر حال از دختر ترشیده ای مثل شما انتظار همین رفتار سادیسمانه ای هم می رود. ببخشید خانم ولی برای ارتباط بیشتر میشه لطفا شماره تلفنتان رو هم تو سایت بزارید؟؟پاسخ: اخه شماره تلفن یه سادیست به چه دردت میخوره

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: